هيچ وقت
هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد
امشب دلي كشيدم
شبيه نيمه ي سيبي
كه به خاطر لرزش دستانم
در زيري از آواري از رنگ ها
نا پديد ماند..
دل به دریایی می زنم که می دانم تو آنجایی
تا با آن آغوش مهربانت
آرامت
مرا در بر داری
دل به دریایی می زنم که نمی دانم چه خواهد شد
اما به تو باور دارم که می دانی چه خواهد شد..
دل به دریا میزنم
بی غم
بی اندوهی
چرا که تو را یار دارم
همین بس
همین کافی..
صنم..
عاشقانه هایمان همه رنگ را در بر میگیرد!
رنگ من
رنگ تو
رنگ او
رنگ ما..
ساده بگویمت
تو رنگ همه چیزی!!
به رنگ هر زیبایی که هست
مشود دید و نمی شود دید
تو به رنگ خدایی..................
باور کن !
به همین سادگی
و
خوشمزگی......
صنم..
تو را نگاه می کنم
به من نگاه می کنی
به تو سلام می کنم
به من نگاه می کنی
از این هوا می گویمت
فقط نگاه می کنی
از این حال می گویمت
فقط نگاه می کنی
خنده می گیرمت
به گریه می شینمت
فقط نگاه می کنی
تو را صدا می کنم
فقط نگاه می کنی
حرف به حرف هر صدا
تو را خطاب می کنم
فقط نگاه می کنی
میان دستان خود
میان اشک و آه خود
کنار خنده های خود
میان گریه های خود
کنار قاب پنجره
کنار قاب خاطره
تو را صدا می کنم
مرا نگاه می کنی
تو را خطاب می کنم
مرا نگاه می کنی
به یک آغوش نیاز دارمت
فقط نگاه می کنی؟
تو را دوست دارمت
هنوز نگاه می کنی؟
تو را می بخشمت
باز نگاه می کنی
تو را می بویمت
داری نگاه می کنی
تو را می بوسمت
فقط نگاه می کنی
قاب خیال رنگ تو
فقط نگاه می کند
می داند و نمی داند شاید
چقدر دلم می خواهدت
ولی باز
هنوز
فقط نگاه می کند
فقط نگاه می کند
صنم..
ببین چی میکشم وقتی می خوام باهات حرف بزنم و نمی دونم چی باید بگم!
چطور بگم! که دارم چی میکشم...
تو مرا آفریدی من تو را!
دیوانه تر از این مگر چیزی هست؟ که نیست..
تو مرا بخشیدی من تو را!
مهربان تر از این قلب مگر جایی هست؟که نیست..
تو مرا بوسیدی من تو را!
عاشقانه تر از این مگر راهی هست؟که نیست..
تو مرا دیوانه کردی من تورا تنها!!
راه دیگری بود؟ که نیست!..
صنم..
من
نه از رودم
نه از آتش
نه از کوهم
نه درخت
من از خاکم
خاکی خاکی
که از روح آب میریزد بر تن رودخانه ی خروشانم
که از پیشانی بلند من
برف می بارد
ابر می گیرد و آسمان زیر پایم می نشیند
بر تن خاکی من
جهان شکل نوزاد میگیرد
و هستی به یکباره طرحی از نو میگیرد..
این منم
نیمه ی تو
همان نیمه ی گم شده ی تو
این منم
خاکی تر از من
ساده تر از من..
تو..
صنم..
تو درختم شدی تا با تو راه ها بروم
در مسیری سخت
پر فراز و نشیب
تنها نروم
تو درختم شدی
تا با تو زندگی کنم
از تو عبور ولی
در تو عبور کنم..
تو درختم شدی
تا من
میوه ات شوم..
صنم..
بارانم شدی
بزن به تن سرما زده ام
بزن و بشور همه تنهای ام
بارانم شدی که در اندوه نباریدنت
روز زاری میکنم و شب دست به دعا میبرم
آنچنان غرق تو شدم
که نه خود میشناسم
نه کسی از این آبادی
ویرانی را
بارانم تویی
ای همه تن واژه های سر مست بیقراری ام
بارانم شدی
ای بی وصف ترین معشوق خاکیم..
کاش امشب هم بباری
کاش امشب هم بیایی...
صنم..
رنگ به رنگ
آبرنگ!
تن را به ویرانه می زنم
یک پل رنگینکمان
آبرنگینکمان!
رنگ می زنم
با دل دیوانه ام
دل به دریا میزنم
تا جهان را رنگ دیوانگی ها
ویرانگی هایم کنم
تا دل یک بغل پروانه را
رنگ ماهی ها زنم
رنگ به رنگ رنگینکمان
رنگ آبرنگ میز نم
من خودم دیوانه ام
دیوانه را جای عاشق
رنگ میزنم
عاشق را دیوانگی هایی خوش ست!
عاشق را این پریشانی ها خوش ست!
صنم..
خانه ی من اینجاست!
پشت یک دیوار سکوت
بغل باغ دیوانگی
دلدادگی
در درون کوچه های پاییزی
خانه ی من اینجاست!
پشت هر وابستگی
پنچره اش از دل
دیوارش از روح
قلب خانه ام برای هر آدم بیقراری میتپد
برای هر آدم مهربانی میزند
خانه ی من اینجاست
در همین نزدیکی هاست
آدمی باید که پیدایش کند
آدمی باید که آبادش کند
خانه ی تنهاییم پر از بوی خداست
هر آجرش
غرق در تمنای وفاست
خانه ام تنها برای عشق ست
خانه ام مملو از رویا هاست
این راه فقط برای آدم هاست..
صنم..
شعور تو
به من می فهاند
ک باید به دنبال چه باشم
باید در زندگی
دنبال چه باشم
شعور تو
می فهماند
جهان هم شعور دارد
ذره
خاک
هستی
شعور جهانی دارد
شعور تو
می فهماند
زندگی باید کرد
زندگی باید ساخت
را ه باد رفت
زندگی سخت نیست
ساده نیست
راه دشوار ست
صاف نیست
اما راه باید رفت
راه ها باید رفت
تا به تو رسیدن
راه ها باید رفت
صنم..